کتاب شدن (Becoming) | میشل اوباما | انتشارات هورمزد
کتاب اول : من شدن
پیش گفتار
بخش اول: من شدن
فصل اول
فصل دوم
فصل سوم
فصل چهارم
فصل پنجم
فصل ششم
فصل هفتم
فصل هشتم
کتاب دوم: ما شدن
بخش دوم : ما شدن
فصل نهم
فصل دهم
فصل یازدهم
فصل دوازدهم
فصل سیزدهم
فصل چهاردهم
فصل پانزدهم
فصل شانزدهم
فصل هفدهم
فصل نوزدهم
کتاب سوم : بیشتر شدن
بخش سوم: بیشتر شدن
فصل نوزدهم
فصل بیستم
فصل بیست و یکم
فصل بیست و دوم
فصل بیتس و سوم
فصل بیست و چهارم
پس گفتار
درباره میشل اوباما، نویسنده کتاب «شدن» (Becoming)
وکیل و نویسندۀ آمریکایی که در دوران ریاست جمهوری اولاما، به مدت هشت سال بانوی اول ایالات متحده آمریکا بود. او در سن ۲۸ سالگی با باراک اوباما ازدواج کرد و نخستین بانوی اول آمریکایی-آفریقایی در تاریخ ایالات متحده آمریکا میباشد . میشل و باراک اوباما از ازدواج خود دو دختر دارند.
هیچ کتاب راهنمایی برای بانوی اول ایالاتمتحده وجود ندارد. بانوی اول بودن عملا شغل نیست، حتی یک عنوان رسمی دولتی هم نیست. حقوقی ندارد، وظایف مشخصی هم ندارد. مانند نوعی اتاقک جانبی است که به ریاستجمهوری وصل میشود است، صندلی و جایگاهی است که قبل از من چهلو سه زن مختلف آن را اشغال کرده بودند و هر یک به شیوۀ خود این کار را انجام داده بودند.
دربار”ۀ بانوهای اول پیشین /چندان چیزی نمیدانستم /اطلاعات خیلی کمی داشتم/ و اینکه نسبت به این جایگاه چه رویکردی داشتند.
میدانستم که جکی کِندی خودش را وقف تغییر دکوراسیون کاخ سفید کرده بود. به یاد میآورم که روزالین کارتر در جلسات کابینه مینشست، نانسی ریگان بخاطر پذیرفتن لباسهای مجانی طراحان مد دچار دردسر شده بود. هیلاری کلینتون به خاطر ایفای نقش سیاسی در دولت شوهرش مورد تمسخر قرار گرفته بود.
یکبار، چند سال پیش در ضیافت ناهار برای همسران مجلس سنای آمریکا شرکت کرده بودم، حیرتزده و متعجب تماشا کرده بودم که لورا بوش با حدود صد نفر آدم مختلف در مراسم عکس انداخت و در تمام این عکسها متین و لبخند بر لب ژست گرفت، و در طول این مدت اصلا خونسردی خودش را از دست نداد و حتی نیاز به استراحت پیدا نکرد.
بانوان اول را در اخبار نشان میدادند، با همسران مقامات خارجی چای میخوردند؛ در مناسبتهای تعطیلی تبریکات رسمی میفرستادند، و در ضیافتهای شام لباسهای شب زیبا میپوشیدند. من میدانستم که معمولا یکی دو هدف اجتماعی را انتخاب میکنند و از آن دفاع میکنند.
از پیش میدانستم که مرا با معیار متفاوتی خواهند سنجید. تنها بانوی اول سیاهپوست آمریکایی که به کاخ سفید پا میگذاشت، تقریبا به صورت پیشفرض یک “دیگری” بودم.
اگر برای بانوهای سفیدپوست قبل از من احترامی قائل بودند، میدانستم که احتمالا برای من چنین نخواهد بود. من از طریق خطاهای کارزار یاد گرفته بودم که باید بهتر، سریعتر، باهوشتر و قویتر از همیشه باشم. خودم باید احترام کسب میکردم. نگران بودم که بسیاری از آمریکاییها در من تصویری از بازتاب خودشان نبینند، یا اینکه آنها باتجربیات من ارتباطی برقرار نکنند.
من از این نعمت برخوردار نبودم که قبل از اینکه مورد قضاوت قرار بگیرم بتوانم به آرامی در نقش جدید خودم مستقر شوم/جا بیفتم. و وقتی نوبت به قضاوت میرسید، /من مانند همیشه/همواره/ نسبت به ترسهای بیاساس و کلیشههای نژادی آسیبپذیر بودم که درست در زیر سطح خودآگاهی عمومی قرار داشت و آماده بود تا با هر شایعه و کنایهای به آن دامن زده شود/تحریک شود.
از بانوی اول شدن مفتخر و هیجانزده بودم، اما حتی برای یک ثانیه هم فکر نکردم که به سرعت میتوانم در نقشی راحت و باشکوه قرار بگیرم. کسانی که کلمۀ «اول» و «سیاه» را با خود یدک میکشند هرگز نمیتوانند. من در پای کوه ایستاده بودم و میدانستم که خودم باید /صعود کنم و محبوب شوم/بالا بروم و محبوب شوم.
کتاب شدن | میشل اوباما
کتاب شدن؛ پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز
نویسنده: میشل اوباما(Michelle Obama)؛ ترجمه: مهری مدآبادی/ ناشر: هورمزد
تعداد صفحه: 700 صفحه
قیمت: 95000 تومان 85000 تومان
قطع: رقعی
چاپ: دورنگ
شــــابک: 6-14-6010-622-978
نوبت چاپ: اول، 1398
کتاب شدن مجموعه خاطرات دختری سیاه پوست به نام میشل اوباما است که از طبقه ی کارگر که موفق شد در جایگاه بانوی اول ایالات متحده آمریکا قرار بگبرد. دختری قوی از شیکاگو که ناملایمات زندگی ساخت و شکست نخورد. دختر باهوشی که وکالت و معاونت بیمارستان و مدیر مدسه غیرانتفاعی را بر عهده داشته است.
میشل اوباما (Michelle Obama) در کتاب شدن (Becoming) به شما نشان میدهد که قبلاً چه کسی بوده و چه دیدگاهی نسبت به انواع موضوعات همچون طبقه اجتماعی، نژاد و جنسیت دارد. او شما را با احساس خود در مورد زندگی خانوادگی، ویژگیهای اصلی شخصیتی، و همه اتفاقات و افرادی آشنا میکند که به او کمک کردهاند به کسی که اکنون هست، تبدیل شود.
این کتاب داستان زندگی زنی است که انتظار نداشت نخستین زن آمریکایی-افریقایی که او را با نام بانوی اول ایالات متحده امریکا بخوانند. با این حال راهی پیدا کرد تا بازهم در غیرعادیترین و سختترین شرایط، دیدگاههای منحصربهفردش را عملی کند. میشل به عنوان بانوی اول آمریکا یک الگوی متفاوت از زندگی به زنان معرفی کرده است. زندگی دوگانه میشل باعث شده تا او بتواند از جنبههای مختلف به زندگی بنگرد. جایگاه سیاسیاش در کنار دغدغههای شخصی و انساندوستانهاش همگی مادههای فعالی برای شکلگیری کتاب شدن بودهاند.
بخش اول من شدن در مجموعه خاطرات میشل اوباما
میشل روابط در بخش اول از مجموعه خاطراتش به نام «من شدن» از روابط گرم خانوادهاش توصیف میکند و تاثیر آن را در تمام دوران زندگیاش احساس میکند. معتقد است حمایت والدینش برای او اطمینانی را به ارمغان آورده که بسیاری از همنژادانش از آن محروماند و باعث شده هربار در مواجهه با چالشهای زندگی بتواند روی پای خودش بایستد. از آرزوهای ساده بچگیاش از داشتن سگ و خانهای دوبلکس که در آن زمان به دلیل جرم و جنایت در طبقه بالایی خانه عمهاش که معلم پیانو او نیز بود.
او که در بچگی دوست داشت متخصص اطفال باشد. تیزهوشی و سختکوشی میشل باعث شد در بهترین دبیرستانهای بهنام ادامه تحصیل دهد و نگاهش را به دنیا وسیعتر کند.
بعد از ورود به دانشگاه پرینسون و مدرسه حقوق هاروارد در رشته جامعه شناسی تحصیل کرد.
بخش دوم ما شدن در مجموعه خاطرات میشل اوباما
در بخش دوم در مجموعه خاطرات شدن به نام ما شدن که در ده فصل آشنایی، ازدواج و سالهای اولیه زندگی میشل و باراک اوباما را تصویر کرده است. باراک اوباما به عنوان کارآموز تحت نظارت میشل وارد شرکت میشود و آشنایی کاری این دو پس از مدتی به عشق و دوستی میانجامد.
میشل، باراک را فردی مصمم مییابد که همیشه میداند میخواهد چهکار کند. با اینکه دو سال از میشل بزرگتر است، چند سالی را به تجربه کاری گذرانده و بعد وارد دانشکده حقوق شده است و همه استادانش او را به عنوان دانشجویی ممتاز و برگزیده میشناسند.
او در ارتباطات فردیاش هم بسیار موفق است و به راحتی با همه همکاران ارتباط برقرار میکند در اکتبر سال 1994، میشل و باراک ازدواج کردند، اما نتوانستند از ماهعسلشان لذت ببرند، زیرا از باراک برای کمک به سازمانی به نام پِراجِکت وُت (Project Vote) دعوت به همکاری کرده بودند و باوجود دستمزد اندک، او پیشنهادشان را پذیرفتهبود.
هدف این سازمان این بود که هرچه بیشتر سیاهپوستان را برای رأی دادن در انتخابات نوامبر آن سال ثبتنام کنند. باراک برای انجام آن پروژه تمام انرژیاش را صرف کرد و درنتیجه، ۷۰۰۰ نفر را تنها در یک هفته ثبتنام کرد.
میشل و باراک اوباما به عنوان دو فرد سیاهپوست حتی بیشتر از سفیدپوستان عرصه سیاست باید مراقب هر کلمه که از دهانشان درمیآید، باشند.
بخش سوم بیشتر شدن در مجموعه خاطرات میشل اوباما
در بخش سوم در مجموعه خاطرات میشل اوباما به نام بیشتر شدن از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری و رفتن به کاخ سفید و اتمام دوره ریاست جمهوری سخن میگوید.
من آدمی معمولی هستم که سفری فوق العاده داشته است، امیدوارم با گفتن این داستان کمک کنم برای داستانهای دیگر و صداهای دیگر فضایی خلق شود و مسیر کسانی را هموار کنم که حس تعلق دارند و دلیلی برای آن دارند.
من به اندازه کافی خوش شانس بودهام که بتوانم وارد قلعه های سنگی، کلاس های شهر، و آشپزخانه های آیوا شوم، من فقط سعی دارم خودم باشم، و فقط سعی دارم ارتباط برقرار کنم. در ازای هر دری که برایم گشوده شده است و در نهایت این چیزی است که باید بگویم بیایید یکدیگر را بپذیریم، آنگاه شاید کمتر بترسیم، کمتر قضاوت اشتباه بکنیم و بتوانیم تعصبات را کنار بگذاریم و نیز کلیشه هایی را که بی دلیل ما را از هم جدا می کنند.
شاید بعد بهتر بتوانیم یکدیگر را به همان نحوی که هستیم بپذیریم. درباره کامل و بی نقص بودن حرف نمیزنم، یا درباره اینکه عاقبت باید به کجا برسی. این نشانۀ قدرت است که اجازه دهی تو را بشناسند، صدایت را بشنوند، سرگذشت منحصربهفرد خودت را داشته باشی و از صدای واقعی خودت استفاده کنی و این نشانۀ بزرگواری است که مشتاق باشی دیگران را بشناسی و صدایشان را بشنوی و این همان «شدن» است.