خلق آینده، با فرمول مهم استفان کاوی
آخرین بار کی از خودتان پرسیدید دنبال چه هستید و در زندگی چه خواستههایی دارید؟ کی عمیقاً در مورد خواستههایتان فکر کردید؟ یادتان میآید؟ منظورم نیازمندیهایتان نیست؛ منظور خواستههایتان از زندگیست. چه میخواهم؟ چه میخواهیم؟ قرار است در زندگی به کجا برسم؟ منظور اینهاست. آیا تصویری شفاف از آنچه میخواهید را در ذهنتان تجسم کردهاید؟ جوابتان هرچه باشد بهتر است با فرمول مهم استفان کاوی، به نام « شروع با پایان در ذهن » آشنا شوید.
متأسفانه بیشتر مردم هرگز ذهنشان را درگیر این سؤالات نمیکنند و همین است که رؤیاهای بزرگ را در سر نمیپرورانند؛ یا اگر رؤیای بزرگی هم داشته باشند، عمقی ندارد و بیشتر سطحی و گذراست. اگر شما نمیخواهید جزو اغلبی باشید که از کنار خواستههایشان با بیتفاوتی میگذرند، مطلب خوبی را برای مطالعه انتخاب کردید. ما قرار است اینجا این موضوع را روشن کنیم و در مورد مبحثی صحبت کنیم که استفان کاوی در کتاب «هفت عادت مردمان موثر» آن را «شروع با پایان در ذهن» مینامد. ما سعی میکنیم در این مطلب، در مورد این مبحث خیلی مهم حرف بزنیم و بگوییم که دانستنش چقدر مهم است.
همچنین، بعد از خواندن این مطلب، یک فرآیند پنج مرحلهای ساده را میآموزید که میتوانید از آن برای «شروع با پایان در ذهن» استفاده کنید.
فرمول مهم استفان کاوی برای خلق آینده چیست؟
ضربالمثلی قدیمی هست که میگوید اگر نمی دانید قرار است به کجا بروید، همۀ راهها شما را به مقصد می رسانند. «شروع با پایان، در ذهن» و یا «ذهناً از پایان شروع کنید» یعنی اول و قبل از هرچیز، مقصدتان را بهوضوح مشخص کنید و بدانید قرار است به کجا برسید، بعد برایش برنامهریزی کنید.
به گفتۀ استفان کاوی، همهچیز دو بار ایجاد میشود – ابتدا در ذهن شکل میپذیرد، سپس در دنیای واقعی اتفاق میافتد. هر چیزی که در جهان بیرون خلق میشود، زاییدۀ خلاقیتهای ذهن است؛ یعنی اول در ذهن خلق میشود و سپس در دنیای عینی. درست مانند ساختمانی که بر اساس نقشه و معماریِ ازپش طراحیشدهای، ساخته شود. پس، از نظر استفان کاوی، برای اینکه عمیقترین خواستههای خود را به واقعیت تبدیل کنید، ابتدا باید دقیقاً بدانید چه میخواهید و برای چه میخواهید. باید تصورتان را، از خواستهتان شفاف کنید. |
پس تا اینجای کار، به این نتیجه میرسیم که با فرمولِ مهم «شروع با پایان، در ذهن» باید زندگی ایدئال، کسبوکار و یا هر پروژۀ خاصی را که مد نظر داریم، قبل از آغاز، تجسم نماییم و تصویرش را خلق کنیم. هنگامیکه این تلاش آگاهانه را انجام دهیم، کنترل بسیار بیشتری بر زندگی و شرایط خود به دست خواهیم آورد. سه دلیل اصلی وجود دارد که چرا این فلسفه «شروع با پایان، در ذهن» بسیار مهم است. این سه دلیل، وضوح، کارایی و هدف هستند که در ادامه به شرحشان خواهیم پرداخت.
وضوح دید: از نظر استفان کاوی بالابردن وضوحِ دید مهم است
وضوح یعنی اینکه بهطور شفاف بدانید قرار است به کجا برسید. بهعنوانمثال، اگر میخواهید کارآفرین موفقی شوید و یا کسبوکار خود را بنا نهید، باید مراحل دستیابی به این هدف را مشخص کنید. پس، ضروری است قبل از هر چیزی، یک ایده یا نقشۀ راه تجاریِ قابلاجرایی ارائه دهید. بعد از آن، باید محصول خود را ایجاد کنید؛ سپس تیمتان را تشکیل دهید، سرمایهگذار پیدا کنید، بازاریابی کنید و غیره.
بدیهی است که گامهایی که برمیدارید منحصر به چشمانداز شما خواهد بود، اما جنبههای کلی داشتن یک کسبوکار همچنان باقی است. هنگامیکه با تجسم پایان در ذهن شروع میکنید، به وضوح میدانید که چهکاری را نباید انجام دهید. اگر هدف شما زندگی در یکخانه ساحلی در هاوایی است، ممکن است پیشنهاد شغلی از یک شرکت در بوستون را رد کنید. درهرصورت، شما میدانید که حرکت بعدی شما باید چه باشد، زیرا میدانید به کجا میخواهید برسید.
چگونه کارآمدتر شویم؟
وقتی با پایان در ذهن شروع میکنید، وضوح دیدی که به دست میآورید بهطور طبیعی به شما کمک میکند تا کارآمدتر شوید. شما قادر خواهید بود که برای بهترین مسیرِ رسیدن به اهداف خود برنامهریزی کنید و استراتژی داشته باشید. فرض کنید که میخواهید ظرف دو سال آینده مدیر پروژۀ شرکت خود شوید. این هدف شماست؛ اکنون میتوانید برای مشخصکردن کارآمدترین راه دستیابی به این هدف، برنامهریزی کنید و بهجای تعقیب اهداف اشتباه، فقط بر مراحلی تمرکز کنید که برای تبدیلشدن به یک مدیر پروژه نیاز دارید.
هدفگذاری صحیح
درنهایت، هنگامیکه شما با پایان در ذهن شروع میکنید، هدف به دست میآورید. شما به دنبال اهدافی خواهید بود که واقعاً برای شما معنادار هستند، شغلی ایجاد میکنید که میتوانید به آن افتخار کنید و زندگی مطلوبتان را خواهید داشت. بسیاری از مردم متوجه میشوند هدفهایشان به این دلیل تحقق نمییابند که ناآگاهانه اهداف دیگران را دنبال میکنند. همه نمیخواهند میلیونری ثروتمند و مشهور یا مدیرعامل یک شرکت باشند، یا خانهای برای تعطیلات در میامی داشته باشند. بسیاری از مردم ترجیح میدهند با افرادی که دوستشان دارند زندگی آرامی داشته باشند. هیچ ایرادی ندارد! نکته اصلی این است که روی آنچه واقعاً میخواهید تمرکز کنید و برای رسیدن به آن تلاش کنید. از این طریق به هدف خود میرسید.
مراحل چگونگی شروع با پایان در ذهن از دیدگاه استفان کاوی
تا اینجا ما «چه چیزی و چرا» را در رابطه با شروع با پایان در ذهن پوشش دادهایم. حالا بیایید به «چگونه» بپردازیم. استفان کاوی برای کشف این چگونگی پنج مرحله را معرفی میکند:
1. رویای بزرگ (کوچک) داشتن
ابتدا باید تصمیم بگیرید که واقعاً به کجا میخواهید بروید. این امر میتواند در مقیاس بزرگ برای کل زندگی شما یا در سطح بسیار کوچکتر برای هر پروژهای که در حال حاضر روی آن کار میکنید اجرا شود. درهرصورت، مشخص کنید که امیدوارید به چه چیزی برسید.
2. صادق باشید
در مرحلۀ بعد، باید وضعیت فعلی خود را ارزیابی کنید. با توجه بهجایی که میخواهید بروید در حال حاضر کجا هستید؟ اگر قبل از اولین قدم اهداف خود را به روشنی نمیشناختید، ممکن است متوجه شوید که باید تغییراتی جدی انجام دهید تا خود را در مسیر درست قرار دهید. اشکالی ندارد! بهتر است اکنون متوجه شوید تا اینکه هفته، ماه یا سال آینده این موضوع را بفهمید. حالا میتوانید تغییرات لازم را اعمال کنید و زودتر اهداف واقعی خود را دنبال کنید. واقعاً مهم است که در این مرحله به طرزی باورنکردنی با خودتان صادق باشید. هرچه وضعیت فعلی خود را واضحتر ببینید، آمادگی بیشتری برای خلاصکردن خود از آن و تعقیب رؤیاهای خود خواهید داشت.
برای آشنایی با طرز فکر استفان کاوی خواندن کتاب هفت عادت مردمان مؤثر را به شما پیشنهاد می دهیم |
3. یک مسیر طراحی کنید
وقتی دقیقاً بدانید کجا ایستادهاید و دید واضحی از جایی که میخواهید به آن برسید داشته باشید، آمادۀ شروع طراحی مسیری بین این دو نقطه هستید. هدف این است که تا حد امکان خطی مستقیم بین خود و اهدافتان بکشید. سپس، سعی میکنید با پایان در ذهن شروع کنید، یادتان هست؟ بنابراین ابتدا نقطۀ پایانی خود را تجسم کنید. حالا نقطۀ قبل از آن را تصور کنید. این کار را تا زمانی که به وضعیت فعلی خود برسید ادامه دهید. بیایید بهعنوانمثال از یک هدف شخصی مانند یادگیری نواختن پیانو استفاده کنیم.
شما تصمیم گرفتهاید که نوازندۀ پیانو شوید و بتوانید مشهورترین قطعۀ بتهوون را بنوازید. یک گام قبلتر از هدف نهایی را در نظر بگیرید، متوجه میشوید که قبل از اینکه آماده نواختن شوید، باید تعدادی قطعۀ سادهتر را یاد بگیرید. برای یادگیری این قطعات سادهتر، باید تمرین کنید؛ اما چگونه میتوانید بدون معلم تمرین کنید؟ اصلاً چه چیزی را تمرین کنید؟ معلم از شما میخواهد که پیانو یا کیبورد خود را داشته باشید که در حال حاضر ندارید. برای خرید آن نیاز بهصرفهجویی در درآمدتان یا نیاز به یک شغل پارهوقت دارید، مثلاً متعهد میشوید که در رستورانی که در آن کار میکنید شیفتهای بیشتری داشته باشید. مسیر رسیدن به هدف شما برای یادگیری نواختن پیانو ممکن است چیزی شبیه به این باشد:
- برای صرفهجویی در هزینهها به منظور خرید پیانو، در محل کار شیفتهای بیشتری داشته باشید.
- پیانو بخرید و معلم پیانو استخدام کنید.
- آهنگهایی را که او به شما محول میکند تمرین کنید؛ با قطعات آسان شروع کنید.
- به تمرین ادامه دهید و شروع به یادگیری قطعات متوسط بیشتری کنید.
- درنهایت، از معلم خود بخواهید که مشهورترین اثر بتهوون را به شما آموزش دهد.
- این قطعه را تا زمانی که به آن مسلط نشدهاید مدام تمرین کنید.
- سپس به همه دوستان خود بگویید که پیانو زدن را بلد هستید.
این مثال نمونهای از تجسم هدف و ترسیم نقشه راه است.
4. نوشتن سناریو
پس از تکمیل مراحل یک، دو و سه، وقت آن است که قلم را روی کاغذ بیاورید و سناریوی مأموریت خود را بنویسید. سناریوی مأموریت فقط یک یا دو جمله است که هدف شما را مشخص میکند، چرا آن هدف برای شما اهمیت دارد؟ چگونه برنامهریزی میکنید که آن را دنبال کنید؟ بازهم، این میتواند یک سناریوی مأموریت شخصی برای زندگی شما، یا برای شرکت شما یا یک سناریو برای پروژه کاریتان باشد که در حال حاضر روی آن کار میکنید؛ و بهترین بخش این است که شما قبلاً بیشتر کار سخت این مرحله انجام دادهاید!
شما قبلاً هدف خود را مشخص کردهاید. هدفی که برای خود تعیین کردهاید همان چیزی است که برای رسیدن به آن تلاش میکنید. حتی تشخیص دادهاید که چرا آن هدف برای شما مهم است. هردوی این موارد در مرحله رویای بزرگ (کوچک) انجام شد. شما تعیین کردهاید که چگونه برای رسیدن به هدف خود برنامهریزی کنید. این همان چیزی است که در مرحله سوم، زمانی که مسیر خود را طراحی کردید به آن پرداختیم. اکنون تنها کاری که باید انجام دهید این است که این اطلاعات را در یک سناریوی مأموریت مختصر ادغام کنید.
5. کاملاً متعهد شوید
آخرین مرحله تعهد است. شما میتوانید اهداف و وضعیت فعلی خود را در دستیابی به آنها شناسایی کنید. سپس میتوانید بزرگترین برنامه برای رسیدن از جایی که هستید تا جایی که میخواهید در کمترین زمان ممکن برسید را بسازید. حتی میتوانید برای ایجاد یک سناریوی مأموریت شگفتانگیز که کل هدف و برنامه شما را در یک یا دو جمله مختصر خلاصه میکند، وقت بگذارید؛ اما تنها زمانی بهجایی که میخواهید میرسید که بهطور کامل متعهد باشید و سخت کارکنید – حتی زمانی که ناامید به نظر میرسید یا تمایلی به آن ندارید. احتمالاً هرازگاهی کار دشوار خواهد شد؛ اما اگر به آن پایبند باشید، شادی تحقق هدف را خواهید یافت.
میتوانید بعدازآن به گذشته نگاه کنید و به دستاوردهای خود افتخار کنید. وقتی شرایط سخت میشود، «چرای» خود را به خاطر بسپارید؛ دلیلی که در وهله اول میخواستید به این هدف برسید. این کار به شما چشمانداز و انگیزه میدهد تا بدون توجه به اینکه چه چیزی مانع شما میشود به حرکت روبهجلو ادامه دهید. همچنین ممکن است بخواهید یک شریک مسئولیتپذیر پیدا کنید تا به شما کمک کند اهمالکاری را شکست دهید و شمارا در مسیر درست نگه دارد.
تصور فلسفه «شروع با پایان در ذهن»
قبل از پایان دادن به این مقاله، میخواهیم نمونهای از اجرای تمام این پنج مرحله در یک سناریوی واقعی ارائه دهیم.
با آنا آشنا شوید، آنا یک طراح وب آزاد از سیاتل، است. او سه سال است که در تجارت است و با انجام کاری که دوست دارد زندگی خوبی دارد؛ اما احساس میکند که چیزی کم است. او این مقاله را خوانده و تصمیم میگیرد که زندگی و حرفه خود را ارزیابی کند و با پایان در ذهن شروع کند. پس از تکمیل تمرین تجسم سازی که قبلاً ذکر شد، آنا متوجه میشود که درحالیکه عاشق کارش است، دلش برای رفاقت کاری منظم با انسانهای دیگر تنگشده است. او تصمیم میگیرد که نمیخواهد برای همیشه یک فریلنسر انفرادی باقی بماند.
درنهایت، او میخواهد استودیوی طراحی وب خود را داشته باشد و اداره کند؛ اما با نگاهی به وضعیت فعلی خود، متوجه میشود که قبل از رسیدن به این هدف باید کارهای زیادی انجام دهد. اولازهمه، او پول کافی برای اجاره فضای اداری، استخدام کارمندان و غیره را باید به دست بیاورد. همچنین تصمیم میگیرد قبل از اینکه واجد شرایط کارآفرینی شود، در مورد تجارت و رهبری اطلاعات بیشتری کسب کند. بااینحال، آنا بلافاصله بدون ترس شروع به برنامهریزی مسیری به سمت رؤیاهای خود میکند. او باید مشتریان بیشتری به دست آورد، از آن دستهای که مایل به پرداخت هزینههای بالاتر هستند.
او همچنین تصمیم میگیرد در جلسات و اجلاسهای طراحان محلی مکرر شرکت کند تا با طراحانی برای استخدام آشنا شود. درنهایت، در کلاسهای شبانه در کالج محلی ثبتنام میکند تا اصول تجارت و رهبری را بیاموزد. با تکمیل این سه مرحله اول، آنا به کار بر روی بیانیه مأموریت ادامه میدهد. او به این نتیجه میرسد: «برای راهاندازی یک آژانس طراحی وب که بهخوبی مورداحترام است، باصداقت کار میکنم وزندگی راحتی را برای هر یک از طراحان بااستعدادی که استخدام خواهم کرد فراهم میکنم.» درنهایت، با درخواست از بهترین دوستش در دانشگاه که شریک مسئولیتپذیری او باشد، به رویای خود متعهد میشود.
جمعبندی موضوع با پایان در ذهن شروع کنیدوقتی با در نظر گرفتن پایان شروع میکنید، خود را برای موفقیت آماده میکنید. هیچ راه بهتری برای شناسایی آنچه واقعاً میخواهید؛ چه چیزی و چرا برای شما مهم است و چگونه به آن دستیابید وجود ندارد. برای پیادهسازی این فلسفه در زندگی خود، بهسادگی پنج مرحله ذکرشده در این مقاله را دنبال کنید:
|
با در نظر گرفتن پایان کار شروع کنید تا در هر کاری که انجام میدهید شادی، هدف و رضایت بیشتری بیابید. این شرط موفق شدن است!