سبد خرید

کتاب از خوب به عالی، جیم کالینز

خرید کتاب از خوب به عالی نوشته جیم کالینز

جیم کالینز در کتاب از خوب به عالی با تاکید بر «خوب دشمن عالی است» چرا تلاش نکنیم از خوب به عالی برسیم؟! شرط لازم و کافی برای موفق شدن عالی بودن است. این کتاب با تحقیقات علمی بر روی خیلی از شرکت های قدرتمند عوامل مدیریتی مقتدارنه را بررسی می کند. یک کتاب مدیریتی و مناسب برای صاحبان کسب‌و‌کار است؛ اما این کتاب راز رسیدن به عالی‌ترین جایگاه انسانی و تفکر خلاق را به شما می‌آموزد. این کتاب به شما یاد می‌دهد در هر موقعیتی که قرار دارید، می‌توانید با وسعت بخشیدن نگرش خود، به جایگاهی والاتر دست یابید.

کتاب از خوب به عالی | جیم کالینز

کتاب از خوب به عالی: چرا بعضی از شرکت‌ها جهش می‌کنند و بعضی‌های دیگر نه!
نویسنده: جیم کالینز (Jim Collins)؛ ‏‫ترجمه سمیرا اشتری/ ناشر: هورمزد
تعداد صفحه: 488
قیمت: 35000 تومان
قطع: رقعی
چاپ: دورنگ
شــــابک: 1-78-6958-600-978
نوبت چاپ: پنچم، 1398

کتاب از خوب به عالی | جیم کالینز | انتشارات هورمزد
  • مقـــدمـــــه
  • فصل اول: خوب دشمن عالی است
  • فصل دوم: رهبــــــری سطــــح پنجــــــم
  • فصل سوم: اول فرد، سپس هدف
  • فصل چهارم: با حقـــایق‌ تلــــخ روبه‌رو شـوید
  • فصل پنجم: مفهــــوم خـــــارپشـــتی
  • فصل ششم: فــــرهنگ نظــــم‌گـــرایی
  • فصل هفتم: شتاب‌دهنـــده‌های تکنـــولوژی
  • فصل هشتم: چــــرخه‌ی رشد و چـــرخه‌ی نابــــودی
  • فصل نهم: از خـــــوب بـــه عـــــالی تا رسیدن به پایداری
  • سخـــن آخـــــر
  • پیوست‌ها
  • خـــوب به عــــالی و بخــش‌های اجتمــاعی

جیم کالینز نویسنده کتاب از خوب به عالی

جیم کالینز، استادِ جادویی موفقیتِ شرکت‌هاست؛ بزرگ‌‌‌ترین، بهترین، ضعیف‌ترین و آن‌هایی که شکست خوردند؛ از شرکت‌های نوپا تا آن‌هایی که از زمان تأسیس‌شان دو سوم قرن می‌گذرد.
نویسنده‌ی کتاب‌های پرفروش (از خوب تا عالی) و (ساختن برای ماندن: عادات قدرتمند شرکت‌های قدرتمند) هم‌‌‌زمان، مدیرانی را برای بخش‌های صنفی و اجتماعی آموزش می‌دهد.
کار او مورد تحسین «هفته‌‌‌نامه‌ی تجارت» ، «اکونومیست» ، «یو اس ای تودی» و «نشریه‌ی تجاری هاروارد» قرار گرفت.
جیم کالینز در کتاب‌هایش برخی از باورهای رایج را به چالش می‌کشد. مثلا اینکه آیا واقعا آن طور که خیلی‌ها می‌گویند، دوره‌های اقتصادی سخت و پرآشوب نیازمند رهبرانی جسور و عاشقِ خطرکردن است؟ کالینز چندان با این مساله موافق نیست. بسیاری از رهبران و مدیران مورد بررسی کالینز افرادی مخالف خطر کردن و حتی بیزار از آن هستند.
افسانه دیگری که کالینز آن را زیر سوال می‌برد این است که تنها عامل موفقیت نوآوری است. بیشتر شرکت‌های مورد توجه و بررسی کالینز شرکت‌هایی بودند که یک قدم از مد روز بازار عقب‌تر بودند.

زمانی که ما به نوع رهبری شرکت‌های خوب به عالی پی بردیم، بسیار متعجب و حیرت‌زده شدیم. رهبران سازمان‌های خوب به عالی، در مقایسه با رهبران خبرساز و شخصیت‌های برجسته‌ای که تیتر اول روزنامه‌ها هستند و مشهورند، بسیار متفاوت‌اند. آن‌‎ها بسیار متواضع، آرام، تودار و خجالتی هستند. این رهبران ترکیب تناقض‌آمیزی از تواضع انسانی و جسارت حرفه‌ای دارند. آن‌‎ها ‌بیش‌تر شبیه آبراهام لینکلن و سقراط هستند تا شبیه جرج اسمیت پَتن و جولیوس سزار.
همچنین، ما فکر می‎کردیم که رهبران خوب به عالی کارشان را با نوعی نگرش و برنامه‌ی جدیدی شروع می‎کنند ولی در عوض متوجه شدیم که آن‌‎ها در ابتدا افراد شایسته را برای کار انتخاب می‎کنند و سپس آن‌‎ها را در جایگاه‌های مناسب قرار می‎دهند و بعد هدف خود را تعیین می‎کنند.

مدیرانی که تغییرات خوب به عالی را به‌وجود آورند، ابتدا به این مسئله فکر نکردند که نخست هدف خود را تعیین کنند و سپس افراد مناسب را انتخاب کنند، بلکه آن‌‎ها ابتدا افراد شایسته را انتخاب می‌کردند (افراد بی‌صلاحیت را برکنار می‌کردند) و سپس هدف خود را تعیین می‌کردند. آن‌‎ها در واقع می‌گفتند: «من واقعاً می‌دانم که چه هدفی دارم اما این موضوع را کاملاً می‌دانم که اگر افراد شایسته را انتخاب کنیم و آن‌‎ها را در جایگاه‌های مناسب قرار دهیم و افراد بی‌صلاحیت را حذف کنیم، آن‌وقت متوجه خواهیم شد که چطور می‌توانیم هدفی عالی و ارزشمند داشته باشیم.

و بدین‌سبب است که ما افراد کمی داریم که عالی می‎شوند. به‌طور کلی، ما مدارس عالی نداریم، چون مدارس خوب داریم؛ ما دولت عالی نداریم، چون دولت خوب داریم؛ افراد معدودی به زندگی عالی دست پیدا می‎کنند، چون رسیدن به زندگی خوب آسان‌تر است؛ ‌بیش‌تر شرکت‌ها عالی نمی‌شوند، چون ‌بیش‌تر آن‌‎ها کاملاً خوب هستند، و همین مشکل اصلی آن‌‎ها است.

رهبران سطح پنجم به خودخواهی و خودستایی نیازی ندارند و آن را به سمت اهداف بزرگ‌تر و ایجاد شرکت‌های عالی پیش می‌برند. این سخن به این معنی نیست که رهبران سطح پنجم خودخواه یا خودشیفته نیستند. درحقیقت، آن‌‎ها به‌طرز باور نکردنی‌ای جاه‌طلب‌اند اما در وهلهی نخست و قبل از هرچیز جاه‌طلبی آن‌‎ها برای شرکتشان است نه برای خودشان.

بــــرخـــی مــــــدیـــــران بیماری «بهترین‌بودن» را دارند. تا وقتی که خودشان بهترین هستند، برایشان مهم نیست که مدیران دیگر چگونه باشند. گفته می‌شود رفتار یکی از مدیران شرکت‌های هم‌تراز با کاندیداهای جانشین خود مانند رفتار هنری ششم با همسرانش بود.

رهبران سطح پنجم زمانی که کارها خوب پیش می‌رود، به بیرون از پنجره نگاه می‌کنند تا موفقیت را به عوامل بیرون از خودشان نسبت دهند (و در صورتی که نتوانند شخص یا رویداد خاصی را پیدا کنند آن را به خوش‌شانسی ربط می‌دهند.) و زمانی که کارها بد پیش می‌رود به آینه نگاه می‌کنند و مسئولیت آن را برعهده می‌گیرند و هرگز تقصیرها را گردن بدشانسی نمی‌اندازند.

اینكه افراد شایسته زمانی طولانی صبر كنند تا افراد ناكارآمد از سازمان اخراج شوند یك بى‌انصافى در حق آن‎هاست. براى هر دقیقه‌اى كه شما به شخص اجازه می‌دهید تا در موقعیتش بماند، وقتى كه می‌دانید آن فرد هیچوقت آن كار را به‌درستى انجام نخواهد داد، درواقع در حال گرفتن بخشى از زندگى و زمان او هستید در حالی كه می‌توانست جاى بهترى در سازمان دیگر پیدا كند و در آنجا رشد كند. در حقیقت، اگر با خودمان روراست باشیم، متوجه می‌شویم دلیل صبر ما بیشتر راحتى خودمان است تا اینكه براى آن شخص احساس نگرانى كنیم. به هرحال، او در حال انجام كاری است و جایگزین‌كردن آن كار سختى است؛ بنابراین، از این موضوع چشم‌پوشى می‌كنیم، یا اینكه می‌بینیم رسیدگی به این موضوع پُردغدغه و ناخوشایند است.

افرادى كه شركت‌هاى عالى ایجاد می‌كنند متوجه شده‌اند كه عامل اصلى رشد برای عالى‌كردن شركت، بازارها یا تكنولوژى یا رقابت یا هر محصول دیگری نیست؛ تنها یك چیز است و آن هم توانایى جذب و حفظ افراد شایسته‌ى كافى است.

شركت‌هاى خوب تا عالى معمولاً‍ بهترین افرادشان را در بهترین فرصت‌ها قرار می‌دهند، نه اینكه مسئولیت بزرگ‌ترین مشكلات را به عهده‌ی آن‌‎ها بگذارند. شركت‌هاى هم‌تراز تمایل زیادى داشتند كه درست برعكس عمل کنند. آن‌‎ها موفق نشدند تا به این حقیقت پى ببرند كه حل مشكلاتشان تنها باعث ایجاد شركت خوب می‌شود، درحالی كه تنها راه عالى‌شدن ایجاد فرصت‌هاست.

در حقیقت، آن دسته از افرادی که شخصیت پُرجذبه و مقتدری دارند، خوب است که این ایده را در نظر بگیرند که جذبه می‌تواند بیش از آنکه نقطه‌ی قوت باشد، نقطه‌ی ضعف به‌حساب آید و این ویژگی گاهی می‌تواند سبب بروز مشکلات شود و آن زمانی است که کارمندان واقعیت‌های تلخ را از شما پنهان می‌کنند؛ بنابراین، می‌توانید بر ضعف‌هایی که از جذبه‌داشتن پدید می‌آید، غلبه کنید اما این امر مستلزم توجهی آگاهانه است.

پیش‌رفتن از مرحله‌ی خوب به عالی به این معنی نیست که سؤال مطرح کنیم و سپس از افراد بخواهیم تا بینش رهایی‌بخش ما را دنبال کنند؛ بلکه به معنی داشتن تواضع انسانی برای درک این حقیقت است که شما هنوز به قدر کافی اطلاعات ندارید تا بتوانید پاسخش را بدهید و سپس سؤالاتی را بپرسید که به بالاترین روشن‌بینی ممکن منجر خواهد شد.

افرادی که شرکت‌های خوب تا عالی ایجاد کرده‌اند، خارپشت‌ بودند. آن‌ها از طبیعت خارپشتی‌شان برای پی‌بردن به چیزی که ما به آن مفهوم خارپشت می‌گوییم، برای شرکت‌هایشان استفاده کردند. افرادی که شرکت‌های هم‌تراز را رهبری می‌کردند، از روباه‌ها بودند که هرگز مزایای روشن مفهوم خارپشتی را نداشتند، و درعوض، پراکنده یا متفرق و بی‌ثبات بودند.

تمام شرکت‌ها فرهنگی برای خود دارند و برخی از آن‌ها نیز مقررات داخلی وضع کرده‌اند؛ اما تعداد کمی از آن‎ها فرهنگ مبتنی بر نظم دارند. زمانی که افراد منظمی دارید احتیاجی به سلسله‌مراتب ندارید؛ همچنین زمانی که افکار منظمی دارید، نیازی به تشریفات اداری ندارید و وقتی که فعالیت منظمی دارید، نیازی به نظارت زیادی ندارید. زمانی که فرهنگ مبتنی بر نظم را با وجدان کاری شرکت ترکیب کنید، به علم جادویی انجام کار به نحو عالی می‎رسید.

هیچ نوع تکنولوژی‌ای، هر چقدر هم که جالب باشد، ازجمله کامپیوترها، ارتباطات راه دور، روبات‌ها، یا اینترنت به خودی خود نمی‌تواند سبب ایجاد تغییر از مرحله‌ی خوب به عالی شود. هیچ تکنولوژی‌ای نمی‌تواند شما را سطح پنجمی کند. هیچ تکنولوژی‌ای نمی‌تواند افراد ناشایست را به افراد شایسته تبدیل کند. هیچ تکنولوژی‌ای نمی‌تواند برای روبه‌روشدن با واقعیت‌های تلخ نظم ایجاد کند و همچنین ایمان راسخ ایجاد کند. هیچ تکنولوژی‌ای نمی‌تواند جایگزین ضرورت درک عمیق سه محور و تبدیل آن درک به یک مفهوم ساده‌ی خارپشتی شود. هیچ تکنولوژی‌ای نمی‌تواند فرهنگ مبتنی بر نظم ایجاد کند و هیچ تکنولوژی‌ای نمی‌تواند این باور درونی ساده را به‌وجود آورد که شکوفاکردن استعداد‌های درونی و باقی‌ماندن در سطح خوب، در حالی که می‌تواند عالی باشد، یک خطای بزرگ است.

هــدف شـــرکت‌هــــای عـــالی و پایدار فقط سودرسانی به سهامداران نیست؛ درحقیقت، در یک شرکت عالی، سودها و نقدینگی‌ها مانند خون و آب برای جسم سالم است. این عوامل کاملاً برای زندگی ضروری و حیاتی هستند، اما مسئله‌ی اصلی زندگی نیستند.

کتاب از خوب به عالی، چراغ راهی برای شرکت‌ها

طی مدت پنچ سال جیم کالینز و گروه تحقیقاتش فرایند اصولی روند حرکت از خوب به عالی دست یافتند که جرقه اصلی آن را بیل میهان زد. موضوع کتاب از خوب به عالی زمانی مطرح شد که در سال 1996 گروهی از مدیران صاحب‌نظر برای بحث درباره عملکرد سازمانی دور هم جمع شده بودند. بیل میهان (Bill Meehan )، رئیس دفتر شرکت مکنزی و شرکا (McKinsey&Company ) که از از ساختن برای ماندن جیم کالینز استقبال کرده بودند ولی همچنان هیچ نتیجه اثربخشی را مشاهده نکرده بودند.
در کتاب ساختن برای ماندن بیشتر راجع به شرکت‌هایی هست که به اندازه‌ی کافی عالی بوده‌اند و هرگز مجبور نبوده‌اند از خوب به عالی برسند. افرادی مانند دیوید پاکارد و جورج مِرک که در شگل گیری عالی بودن از همان ابتدا موثر بودند. اما شرکت ‌های دیگر چگونه متوجه شوند عملکرد خوبی داشته‌اند یا عالی بوده‌اند؟
جیم کالینز بسیاری از شرکت‌های عالی، به‌درستی، تا حدود زیادی همیشه عالی بوده‌اند و بسیاری از شرکت‌های خوب تنها خوب باقی می‎مانند نه عالی.
درحقیقت، گفته‌ی میهان مطلبی مهم و باارزش را ثابت کرد و آن طرح این سؤال بود که پایه و اساس تمام کتاب را تشکیل می‎دهد:
آیا شرکت خوب می‌تواند به شرکت عالی تبدیل شود؟ اگر بله، چگونه؟
یا اینکه بیماریِ فقط خوب بودن علاج ناپذیر است؟

ما معتقدیم تقریباً هر سازمانی می‎تواند به شرط رعایت و به‌کارگیری آگاهانه‌ی چارچوب باورهای به‌دست‌آمده از این تحقیق به‌طور بنیادین سطح و عملکرد خود را ارتقا بخشد و حتی به سطح عالی برساند. هر سازمانی می‌تواند در هر کجای دنیاو در هر عصری می‌تواند آن‌ها را به کار گیرد.

کتاب از خوب به عالی نوشته جیم کالینز

دربارۀ کتاب ساختن برای ماندن بیشتر بدانیم: سیر تکامل شرکت‌های موفق

جیم کالینز؛ اگر می‌‎خواهید شرکتی پایدار و کارآمد داشته باشید حتما این کتاب را بخوانید.

کتاب ساختن برای ماندن جیم کالینز

نتیجه کتاب از خوب به عالی

باید با تمام یافته‌های کتاب از خوب به عالی آشنا شوید. به خاطر داشته باشید که هیچ یافته‌ای، به تنهایی سبب ایجاد یک سازمان عالی نمی‌شود. شما باید همه‌ی آنها را یکجا و کنار یکدیگر داشته باشید؛ مانند یک مجموعه‌ی ادغامی. سپس به‌طور متوالی در چارچوب این اصل کار کنیدو با نخست فرد شروع کنید  و به سمت تمام اجزای اصلی حرکت نمایید. در ضمن، به‌طور پیوسته روند پیشرفتتان را به سمت رهبری سمت پنجم بررسی کنید.
جیم کالینز تمام کتابش را با آنچه در شرکت‌ها مشاهده کرده است، قرار داد. مهم‌ترین ساختار این کتاب نقشه‌ی یک راه است. بهترین سفر را در فرایند از خوب به عالی داشته باشید.
جیم کالینز نویسنده کتاب از خوب به عالی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در حال بارگذاری ...