نویسندگان: مارکوسباکینگهام و اشلیگودال
مترجم : بهاره صفوی
نوبت چاپ: اول 1400
تعداد صفحات: 348
عنوان انگلیسی: Nine Lies About Work
کتاب نه دروغ دربارۀ کار نوشتۀ مارکوس باکینگهام و اشلی گودال با ترجمۀ بهاره صفوی توسط نشر هورمزد منتشر شده است. مارکوس باکینگهام و اشلی گودال در این کتاب الهامبخش از دروغهای بزرگ درمورد کارکردن پرده برمیدارند. همۀ اینها فرضیههای اشتباهی هستند که ما هرروز در محل کار با آنها مواجه میشویم. نُه تا از این باورهای غلط (و البته حقایق مربوط به هرکدام) در این کتاب بیان شدهاند. این نه دروغ بزرگ ازجمله انحرافات، فرضیات و تفکرات اشتباه در مورد کار، کارمندان و مدیران را ناامید و سرخورده میکنند.
هر چیزی که در مورد کارکردن میدانید را فراموش کنید!!
شما در محل کار به بازخورد احتیاج دارید؛ فرهنگ سازمان کلید اصلی موفقیت است؛ برنامهریزی استراتژیک برای هر سازمانی ضروری است؛ شایستگیها و تواناییهای شما باید ارزیابی شده و نقاط ضعفتان تقویت شوند؛ رهبری در سازمان مسئلۀ مهمی است. اینها واقعیتهایی هستند که همه میدانیم. اما خودتان را گول نزنید. همۀ اینها دروغ است.
رهبران و مدیران واقعی بهجای هماهنگکردن اهداف کارکنان، بهدنبال هماهنگی مفهوم هدف در نیروهایشان هستند. |
دنیای واقعی کار به ما میگوید که کارکنان به دنبال بازخورد نیستند، بلکه توجه مفید و سازندۀ مدیرشان را میخواهند. دنیای واقعی کار اینگونه است. کتاب نه دروغ دربارۀ کار به شما کمک میکند که خود واقعیتان را به مدیر و رهبرتان نشان دهید.
کتاب با این تناقض شروع میشود: چرا اکثر ایدهها و شیوههایی که بهمنزلۀ حقایق مشخص در محیط کار اجرا میشوند برای اکثر افرادی که قرار است برایشان مفید باشند بسیار خستهکننده و ناخوشایند هستند؟ مثلاً یکی از حقیقتهای مشخص این است که داشتن اهداف آبشاری بهترین راه برای تنظیم و ارزیابیِ کاری است.
چه زمانی بعضی از ما در سنگرهای کاریمان احساس میکنیم فرایند سالانۀ تنظیم هدف بیمعناست و هیچ ربطی به کار واقعیمان ندارد؟ چرا این مسئله که شما به بازخوردهای انتقادی نیاز دارید حقیقتی تعیینشده است؟ در این دنیای واقعی، بیشتر ما چه زمانی به این بازخوردها اتکا کردیم و بیشتر تمایل داشتیم آنها را بهجای اینکه به خودمان نسبت دهیم به دیگران حواله کنیم؟ چرا این حقیقتی پذیرفتهشده است که مدیر شما با اطمینان میتواند عملکردتان را ارزیابی کند، درحالیکه هیچیک از ما در تیمهای واقعی رهبری را با بیطرفی کامل مشاهده نکردیم؟ چرا پذیرفتیم همۀ رهبران برتر ویژگیهای مشخصی دارنـد و شما باید بـهدنبـال کسب آن ویـژگیهـا باشیـد؟ چـرا هیچیک از ما تابهحال رهبری با همۀ این ویژگیها ندیدیم؟
رهبران آزاداندیش کسانی هستند که این دروغها را کشف میکنند و دنبالهروی حقیقت هستند. این رهبران از الگوهای نوظهور سازمان مطلع هستند و میدانند که این الگوها از عقل و خرد ارزش بیشتری دارند. در کتاب نه دروغ دربارۀ کار نویسندگان با داستانهای جذابشان از رهبران آزاداندیش میگویند. این رهبران میدانند که قدرت و انسجام تیم از فرهنگ شرکت مهمتر است و ما باید روی برنامهریزی از بالا به پایین تمرکز کنیم.
در سه فصل اول، ابتدا در مورد چرایی فرهنگها، برنامهها و اهدافی که بهشدت بر ما تحمیل شدند سؤال کردیم. بعد، از روشهای بهتر همکاریکردن پرده برمیداریم. هریک از فصلهای چهار، پنج، شش و هفت جنبۀ بهخصوصی از ماهیت انسان را هدف قرار میدهند. بعد نشان میدهیم زمانی که هریک از ما شفافانه و آزاد با دیگران متفاوت هستیم، چگونه میتوانیم به بهترین روشْ خودمان و مردممان را رشد دهیم.
در فصل هشت، این سؤال مطرح میشود که چرا تعادل برای هریک از ما ایدئال است و بعد آرمان بسیار متفاوتی را نشان میدهد. درنهایت، آخرین فصل به همۀ ویژگیهای مربوط به «رهبری» احترام میگذارد و زمانی که ما، بهعنوان دنبالکننده، به چشمانداز فرد دیگری شور و علاقه نشان میدهیم، پنجرهای جدید به وقایع را نشان میدهد.
ما فردی را به تصویر کشیدیم که ضمن تلاش برای انجام بهترین کارها مضطرب و گرفتار نه باور غلط میشود؛ گرفتار همۀ چیزهایی که میدانیم قطعاً درست نیستند. |
مخاطبی که در ابتدا برای این کتاب تصور کردیم فردی است که برای اولین بار تیمی را رهبری میکند؛ کسی که با دنیای بزرگ و چالشبرانگیز روبهرو میشود و میخواهد کاری خارقالعاده با تیمش انجام دهد، همراه آنها به سرافرازی برسد و این سرافزاری را برای آنها هم امکانپذیر کند. او میخواهد رهبری باشد که تیمش سالها در مورد او صحبت کنند.
ما رهبرانی را به تصویر کشیدیم که از خودشان میپرسند چگونه از هریک از اعضای تیم بیشترین بهرهوری را به دست آورند؟ چگونه اعضای تیم را از اشتباهی که به تیم آسیب میزند بازدارند و درعینحال، به آنها اجازۀ تجربه و یادگیری دهند؟ چگونه رهبران میتوانند به عملکرد تیم قضاوتی آگاهانه داشته باشند و همچنان با اعضای تیم رابطهای واقعی و دلسوزانه برقرار کنند؟ چگونه همۀ این کارها را انجام دهند و درعینحال، با افراد خود رفتاری درست داشته باشند؟
این کتاب فقط برای یک رهبر تیم تازهکار نیست، بلکه برای همۀ رهبرانیست که از تلاشهای (گاهی اوقات بیخطر) سازمانشان برای ایجاد کنترل و تحمیل یکپارچگی خسته شدهاند. درواقع مخاطب آن نه بهمثابۀ یک رهبر جدید، بلکه بهعنوان رهبری آزاداندیش میباشد؛ رهبری که پذیرای جهانی است که در آن یگانگی عجیب هر فرد نقصی نیست که برطرف شود، بلکه ارزشی است که همراه مواد خام برای سلامت و اخلاق سازمانهای در حال پیشرفت به کار گرفته میشود.
این رهبر عقاید تعصبآمیز را نمیپذیرد و بهجای آن در جستوجوی شواهد است. او برای الگوهای برآمده از خرد جمعی احترام قائل است، قدرت تیمها را بیشتر میکند و به نتایج ایمان دارد، نه به فلسفهها. و علاوه بر اینها، میداند که تنها راه برای ساخت فردایی بهتر شجاعت و هوش برای مقابله با دنیای واقعی امروز است.
اگر این ویژگیها با شخصیت شما صدق میکند، شما یک رهبر آزاداندیش هستید. فردی که ممکن است شما باشید، احساساتی که ممکن است داشته باشید و چیزی که برای پیشرفت به آن نیاز دارید. این کتاب برای شماست.
مارکوس باکینگهام نویسندهای پرفروش و محققی جهانی است که بر همۀ جنبههای مردمی و عملکرد در کار تمرکز میکند. باکینگهام از نویسندگان کتابهای تأثیرگذار اول همۀ قوانین را بشکنید و حالا، نقاط قوت خود را کشف کنید است. بهعلاوه، او یک سیستم ارزیابی توانایی به نام «استنداوت» را طراحی کرد. تا به امروز، بیش از یک میلیون نفر در این ارزیابی شرکت کردهاند. باکینگهام همراه این سیستم ارزیابی کتابی بهنام تمایز، مرز خود را پیدا کنید و در کارتان برنده شوید نگاشت. او در حال حاضر مسئولیت مدیریت و رهبری همۀ تحقیقات مردم و عملکرد در مؤسسۀ تحقیقاتی ایدیپی را برعهده دارد. نُه دروغ دربارۀ کار، کتاب نهم اوست.
اشلی گودال مدیر ارشد رهبری و هوش تیم در سیستمهای سیسکو است. او در این نقش سازمان جدیدی را خلق کرده است. این سازمان کاملاً در خدمت تیمها و رهبرانشان است و یادگیری، مدیریت استعداد، برنامهریزی مردمی، طراحی سازمان، استعداد اجرایی و برنامهریزی موفقیت، مربیگری، ارزیابی، توسعۀ تیم، تحقیق و بررسی و فناوری عملکرد را ترکیب میکند. گودال چهارده سال از عمرش را در دلویت گذراند و مسئولیت رهبری توسعه و مدیریت عملکرد را برعهده داشت.
اما باور غلط اول چیست؟ «مردم به شرکتی که برایش کار میکنند اهمیت میدهند»
خب، الان میدانیم که این هشت سؤال دقیقاً همان جنبههای مهم کاری ما را میسنجند. به بیان دیگر، جنبههایی که محرک عملکرد، گردش مالی داوطلبانه، روزهای کاریِ ازدسترفته، حوادث شغلی و رضایت مشتری هستند. بنابراین، اگر این موضوع درست باشد که بهطور عمده تجربۀ کاری مردم در محل کار به وسیلۀ شرکتی که برایش کار میکنند هدایت میشود، زمانی که این هشت سؤال را از هریک از افراد تیمهای مختلف یک شرکت خاص میپرسیم، باید در کل پاسخهایی مشابه دریافت کنیم. نباید بین تیمها تفاوتی وجود داشته باشد، چون تجربههای کاریِ روزانه در هر شرکت بخصوص، باید در اکثر مواقع پایدار بماند.
بهعلاوه، اگر برای شرکتی که برایش کار میکنیم بیشترین اهمیت را قائل باشیم، بین تجربۀ ما در یک تیم و انتخابمان برای ماندن در همان شرکت هیچ ارتباطی وجود ندارد، زیرا شرکت بر تیم تسلط دارد. اما هرگاه که تحلیلی را انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم: زمانی که رتبۀ یک تیم، در این موارد پایین باشد، اعضای همان تیم با احتمال بیشتری شرکت را ترک میکنند؛ مانند نمونهای که در سیسکو مشاهده کردیم.
این فرض که شرکت ها تجربه ما را شکل می دهند عمیقاً در ذهن ما کاشته شده است. یک شرکت خاص ممکن است شهرت خوبی داشته باشد و به عنوان یک جایگاه شغلی، ممکن است جذابتر نیز دیده شود. با این حال، وقتی واقعاً کار را در آنجا شروع میکنید، متوجه میشوید که چیزی که به آن اهمیت میدهید، شناخت و حمایت است، فرصتهایی برای رویارویی با چالشهایی که به شما امکان رشد میدهد و افرادی که ارزشهای شما را محترم می شمارند. این ویژگی ها جهان بینی شرکت ها نیست بلکه مربوط به تیم هاست.
برخلاف شرکت ها، تیم ها بسیار کاربردی هستند. همه کارها برای شرکت در یک تیم انجام می شود، جایی که مشارکت منحصر به فرد هر یک از اعضا و همکاری موثر با هم ادغام می شود. تیمها «آنچه در مورد هر یک از ما منحصربهفرد است، در خدمت چیزی مشترک» را باب میکنند. با معنا بخشیدن به کار، تأثیری ماندگار بر کیفیت آن میگذارند. بسیار ماندگارتر از امتیازات و وعدههای دیگر مانند ارتقاء شغلی. |
و حتی اگر رهبران نمی توانند نحوه تأثیر شرکت بر اعضای تیم را کنترل کنند، اما می توانند آنچه را که مردم واقعاً به آن اهمیت می دهند کنترل کنند و آن هم تیم هایشان است. شما می توانید انتظارات روشنی برای مردم خود داشته باشید. شما می توانید هر فرد را طوری قرار دهید که هر روز مطابق با نقاط قوت خود بازی کند. می توانید تیم را برای کار عالی تحسین کنید. شما می توانید به افراد کمک کنید تا شغل خود را رشد دهند. و این یک رویکرد بسیار موثر و سالم است.
رهبران کسب و کار مدرن مملو از تکنیک ها و استراتژی هایی در مورد چگونگی سازماندهی کار و دستیابی به حداکثر اثربخشی هستند.این کتاب محبوبترین افسانهها در مورد رهبری را نقض میکند. نویسندگان، مارکوس باکینگهام، سخنران انگیزشی و مشاور تجاری، و اشلی گودال، کارشناس رهبری، مطمئن هستند که اکثر ایدههای پذیرفته شده در مورد رهبری نتیجه معکوس دارند و آسیبهای زیادی به بار میآورند. در عوض، آنها با استفاده از مثالهای واقعی و دادههای تحقیقاتی، جایگزینهایی را ارائه میکنند.
فایننشیال تایمز آورده است: «کتاب نه دروغ دربارۀ کار به تفکر آزادانه راجع به شیوۀ کارکردن ما میپردازد. این کتاب به ما کمک میکند تا بتوانیم امور مختلف را به شکلی متفاوت انجام دهیم.»
روزنامه Management Today: «این کتاب باید در قفسۀ کتابخانۀ هر مدیری موجود باشد.»
مجلۀ فوربس نیز این چنین مینویسد: «اگر یک کتاب کسبوکار بتواند نکتۀ جدیدی بیاموزد و رویکرد تازهای دربارۀ رهبری پیشنهاد کند، همین کتاب ۹ دروغ دربارۀ کار است. این کتاب مشوق بسیار خوبی است.»
روزنامۀ گلوب اند میل: «کتاب نه دروغ دربارۀ کار کتابی مفید و الهامبخش و مبتنی بر تحقیقاتی است که شما فکر نمیکنید حقیقت داشته باشد. همچنین این کتاب به شما میگوید که چطور میتوان یافتههای جدید را به کار گرفت.»
پیشنهادهای ویژۀ ما به شما مخاطب عزیز؛ کتاب مدیر عالی، کتاب نامههای بزوس، کتاب مردی که معمای بازار را حل کرد |
تخفیف فوق العاده 15 درصدی تا آخر هفته
ارسال رایگان سفارشهای +200 هزار تومان
کپی کردن کد تخفیف kt15
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.