نویسنده: اریک اشمیت، جاناتان روزنبرگ، آلن ایگل
مترجم: ثنا محمدپور
نوبت چاپ: اول 1399
تعداد صفحات: 240
عنوان انگلیسی: Trillion Dollar Coach
کتاب مربی تریلیون دلاری نوشته ی اریک اشمیت و جاناتان روزنبرگ با همراهی آلن ایگل با ترجمهی ثنا محمدپور توسط نشر هورمزد منتشر شده است. این کتاب مفید و جذاب راجع به اصول مربیگری بیل کمپل است. او اهل شهر هومستید، در اکلاهامای آمریکا بود و در ابتدا بازیکن و مربی فوتبال آمریکایی بود. بیل تا اوایل 40 سالگی حتی به کالیفرنیا نیز نیامده بود، و حرفه ی خود درکسب وکار را تنها چند سال پیش از آن آغاز کرده بود؛ اصول و روش مربیگری او در موفقیت بسیاری از استارت آپ ها و شرکت های بزرگی مانند گوگل، فیسبوک، اینتوییت، اپل و… موثر بود.
بیل کمبل بسیار به کار گروهی معتقد بود و در وهله ی اول به گروه اهمیت می داد. سعی می کرد تنش های مخفی را شناسایی و به حل آنها بپردازد، ابتدا روی تیم کار می کرد و سپس برای مشکل فکری می کرد. به اعتقاد او زمان بحث در مورد مشکلات نباید طولانی می شد و سریعا باید تصمیمی در مورد آن گرفته، و به آن عمل می شد. او به انسان ها عشق می ورزید، اگر چه تندخو و رک بود اما کسی از این رفتار او ناراحت نمی شد؛ همه می دانستند که این رفتار بخاطر بهتر شدن و پیشرفت خود آنها است. همه نیز او را دوست داشتند چون فرد صاف و صادقی بود.
بیل کاردان، مهربان، دلسوز بود. در محیط کار جوی دوستانه ایجاد می کرد، که در آن همه با هم به عنوان دوست کار کنند، تعاملی خودمانی داشته باشند و راجع به مسائل غیر کاری نیز با هم صحبت کند. او به همه ی افراد اهمیت می داد و به آنها توجه می کرد. به اعتقاد بیل کسی که سمت مدیر دارد، عملا مدیر آنجاست، اما کارمندان شما را به عنوان رهبر خود انتخاب می کنند و باعث میشوند که شما در آنجا یک رهبر باشید.
سعادت و رفاه افراد برای او بسیار مهم بود و تمام تلاش خودش را برای کمک کردن به دیگران و حل مشکل آنها انجام می داد. جلوی بقیه ی افراد به کسی بازخورد بد از کارش نمی داد، فرد مورد نظر را کنار می کشید و بازخورد بد را با ملایمت و آرامی به او ارائه می داد. سعی می کرد دوستانش را دور هم جمع کند و اوقات خوشی بسازند، گاهی برای شام در خانه ی یکی از دوستان جمع میشدند. او از استارت آپ هایی که خانم ها اداره می کردند حمایت می کرد و به بقیه می گفت که برای پست ها یک خانم در نظر بگیرند.
خانم ها را ترغیب می کرد تا شغل هایی مهم تر و پرمسئولیت تر از کارهایی که برایشان رایج بود را انتخاب کنند. از آنها می خواست که کمرو نباشند و صندلی خالی کنار اتاق کنفرانس را برای نشستن انتخاب نکنند، در عوض روی یکی از صندلی هایی که دور میز بود بنشینند. بیل کمپل برای کارهایی که انجام میداد چشم داشت مالی نداشت؛ حقوق و مزایایی دریافت نمی کرد. قصد او فقط کمک به موفقیت کار و افراد بود.
[ تصویر زیر متعلق به اریک اشمیت یکی از نویسندگان کتاب کربی تریلیون دلاری است. ]
اریک اشمیت که در آغاز مدیرعامل و چندی بعد رئیس شرکت گوگل شد؛ همراه جاناتان روزنبرگ که معاون ارشد گوگل و مشاور تیم مدیریت آلفابت بود و پس از آن رهبری تیم محصول گوگل را به عهده گرفت و آلن ایگل که در گوگل دارای سمت مدیریت و نویسنده ی سابق سخنرانی های اریک و جاناتان بود، و در حال حاضر اداره کننده ی یک سری از برنامه های فروش گوگل می باشد، از شاگردان بیل کمپل بودند و تصمیم گرفتند که برای نشان دادن نهایت قدردانی از او و زنده نگه داشتن اصول رهبری اش این، کتاب مربی تریلیون دلاری را بنویسند. بیل برجسته ترین مربی ایی بود که در سیلیکون ولی به مدیران آموزش می داد. او برای خود اصولی داشت که بسیار به آنها متعهد بود. اریک اشمیت و جاناتان روزنبرگ با همراهی آلن ایگل کتاب گوگل چگونه کار می کند را نیز تالیف کرده اند.
بیل کمپل معتقد بود که در مدیریت انتخاب های بزرگتری نیز وجود دارند مانند صرف زمان برای نشان دادن علاقه ی صمیمانه به زندگی افراد تیم تا آنجا که به خاطر بیاورید بچه هایشان به کدام مدرسه می روند. مربیگری میتواند حتی از مشاور و راهنمای با تجربه و معتمد برای حرفه و تیم ها مهمتر باشد. در حالی که مشاوران کلمات عاقلانه به کار میبرند، مربیان آستین خود را بالا میزنند و وارد عمل میشوند. فقط به توانایی شما باور ندارند، آنها برای کمک به افراد در شناخت توانایی هایشان وارد عرصه می شوند، آینه ای روبروی افراد میگیرند تا اینکه بتوانند نقاط ضعف خود را ببینند و در مقابل کار کردن روی حساسیت هایشان مسئول باشند. آنها مسئولیت بهترکردن افراد را به عهده میگیرند بدون اینکه توقع داشته باشد از دستاوردهای آنها اعتبار کسب کنند.
و مدل بیل کمپل برای مربیگری فوق العاده و بی نقص بود. او مدت زمان چشمگیری را برای ایجاد اطمینان، شفافیت، اهمیت، قابلیت اطمینان، و تاثیر روی هر تیمی که مربی آن بود، صرف می کرد. کتاب مربی تریلیون دلاری در این موارد به ما رهنمود می دهد که بهترینِ دیگران در خودشان متجلی سازیم، همزمان حامی باشیم و به چالش بکشیم، و به مفهوم در “اولویت قرار دادن افراد” کمکی بیشتر از حمایت لفظی بکنیم.
کتاب مربی تریلیون دلاری نشان می دهد که برای یک مدیر خوب بودن، باید یک مربی خوب باشی. هر چه باشد، ترقی بیشتر، موفقیت بیشتر، به این بستگی دارد که باعث موفق دیگران بشوی. جالب توجه ترین چیز در داستان بیل کمپبل این است که هر قدر بیشتر در مورد او بخوانید، فرصت های شبیه تر شدن به او را هر روز خواهید دید. انتخاب های کوچکی برای مانند او بودن وجود دارد مانند با احترام و عزت رفتار کردن با هر کسی که ملاقات میکنید.
[ تصویر بالا، عکس جاناتان روزنبرگ یکی از نویسندگان کتاب مربی تریلیون دلاری است. ]
ترجمهی کتاب مربی ترلیون دلاری فوق العاده برای من جذاب بود. موفقیت و فروتنی بیل کمپبل قابل تحسین است. او دوست نداشت که در مرکز توجه رسانه ها باشد، حتی به سختی قبول کرده بود که در موردش کتاب بنویسند و حاضر نشده بود با نویسندگان این کتاب که از شاگردان او بودند همکاری لازم را داشته باشد. آنها با سرچ در اینترنت و جمع آوری مطالب در مورد بیل نوشتن کتاب را شروع کردند و با بسیاری از افرادی که بیل را می شناختد و با او کار کرده بودند مصاحبه کردند تا مطالب لازم برای نگارش کتاب را جمع آوری کنند. با تعداد بسیاری از شاگردان او نیز تماس گرفتند که او را به عنوان یک پدر توصیف میکردند و تماس هایشان معمولا با به سرعت نوشتن نام افراد جدیدی تمام میشد که بیل زندگی آنها را تغییر داده بود. او مربی افراد بسیاربرجسته ای در شرکت های بزرگ بوده است و کمک شایانی به موفقیت آنها کرده است.
در این کتاب میتوانیم ببینم که یک مربی موفق چگونه عمل می کند، رفتار او با افراد چگونه است و چگونه با مشکلات برخورد می کند. متوجه می شویم که چرا تحسین این همه فرد را برانگیخته، همه به او احترام می گذارند و او را دوست دارند. کار کردن در محیط دوستانه ای که او ایجاد می کرد راحت تر بود. منافع شرکت به منافع افراد ارجحیت داشت. بیل باعث میشد که آنها با هم دوست و همکار باشند، رفتار او هم با همه دوستانه و خوب بود. با مطالعه ی کتاب مربی تریلیون دلاری یاد میگیریم که لازم نیست جلوی چشم همه کار کنید و به موفقیت برسید، بیل کمپل همشه پشت صحنه کار می کرد. او از زمان خودش جلوتر بود و رویکردش به مربیگری در هر دوره ای به کار می آید.
او ابتدا رابطه ای بر اساس اعتماد با افراد بنا می کرد و از دیگران نیز انتظار داشت که با او صداقت داشته و به کار خود متعهد باشند. بیل کمپبل احتیاج نداشت یا نمیخواست که شرح حالش در یک کتاب چاپ شود چه برسد به اینکه موضوع کل یک کتاب باشد. اما برای مردی که در طول زندگی اش دانش خود را در اختیار دیگران گذاشته، فاش کردن رازش قدردانی بجایی از او بود. بیل در سن 75 سالگی به علت سرطان در گذشت ومراسم ختم او پر از افراد سرشناسی بود که میخواستند به او ادای احترام کنند.
تخفیف فوق العاده 15 درصدی تا آخر هفته
ارسال رایگان سفارشهای +200 هزار تومان
کپی کردن کد تخفیف kt15
علی رضایی (خریدار محصول) –
با سلام
به نقل از بزرگان، کیفیت زندگی ما به روابطمان و کتاب هایی که میخوانیم بستگی دارد، جای دارد که عامل سومی به این دو اضافه کنم و بگویم کیفیت زندگی ما به ناشر حرفه ای با دانش حرفه ای نیز بستگی دارد. بدون شک نشر هورمزد و تیم ارزشمند کاری این ناشر جزو بهترین های نشر کسب و کار هستند.
سپاس از دانش افروزی تان
انتشارات هورمزد –
درود و سپاس خدمت جناب رضایی عزیز
لطفتان بیکران و ممنون از حضور پر مهرتان 🙂
علی رضایی (خریدار محصول) –
با سلام
به نقل از بزرگان، کیفیت زندگی ما به روابطمان و کتاب هایی که میخوانیم بستگی دارد، جای دارد که عامل سومی به این دو اضافه کنم و بگویم کیفیت زندگی ما به ناشر حرفه ای با دانش حرفه ای نیز بستگی دارد. بدون شک نشر هورمزد و تیم ارزشمند کاری این ناشر جزو بهترین های نشر کسب و کار هستند.
سپاس از دانش افروزی تان
انتشارات هورمزد –
درود و سپاس خدمت جناب رضایی عزیز
لطفتان بیکران و ممنون از حضور پر مهرتان 🙂