یادگیری چیست و چگونه مطالب را سریعتر بیاموزیم
دنیای ما سریعتر از همیشه در حال تغییر است. بسیاری از مشاغل امروزی 20 سال پیش نیز قابلتصور نبودند. این مسئله مستلزم این است که باید سرعت فنون یادگیری را بیاموزیم. اگر نمیدانید فردا چه چیزی مورد نیاز است، یا نمیدانید که باید روی کدام مهارت تمرکز کنید، پاسخ ساده است: یاد بگیرید که چگونه یاد بگیرید. توانایی یادگیری یک مهارت جدید، برای همگام شدن با تغییرات اطرافمان بسیار مهم خواهد بود و یادگیری ماورایی روشی عالی برای این کار ارائه میدهد.
فهرست مطالب
متأسفانه، یادگیری خوب بهندرت آموزش داده میشود. بسیاری از ما در مورد یادگیری عادتهای بدی داریم. در این مقاله، ما 3 استراتژی مبتنی بر تحقیق را در اختیار شما قرار میدهیم که کلید هر تلاشی برای آموختن است. ما شما را با چارچوب یادگیری ماورایی آشنا میکنیم؛ رویکردی که توسط اسکات یانگ توسعه یافته است و دستورالعملهای مفیدی در مورد چگونگی ساختار پروژههای یادگیری خارج از آموزش رسمی ارائه میدهد.
1. چگونه پروژۀ یادگیری ماورایی خود را آغاز کنید
استارت زدن یادگیری
وقتی نوبت به یادگیری هر چیزی میرسد، اولین انگیزۀ شما ممکن است آغازِ انجام موضوعی باشد که میخواهید بیاموزید. مثلاً شروع به خواندن کتاب میکنید، تمرکز خود را روی نقاط ضعف میگذارید و سپس نوشتن فلش کارت را آغاز میکنید. اسکات یانگ در کتاب یادگیری ماورایی توضیح میدهد که چرا این یک رویکرد غیربهینه است.
به این موضوع فکر کنید: احتمالاً دانش محدودی در مورد موضوعی که میخواهید دربارهاش بیاموزید، دارید، بنابراین بهاحتمال زیاد بهترین راه برای یادگیری آن را نیز نمیدانید. در آموزش سنتی، برنامۀ درسی دقیقاً به شما میگوید که چه زمانی باید چه کاری انجام دهید، بنابراین شما عادت ندارید که خودتان یک پروژۀ آموزشی را برنامهریزی کنید. زمانی که پروژۀ فرا آموزشی خود را خارج از مدرسه یا دانشگاه انجام میدهید، بسیار مهم است که ابتدا این موارد را مد نظر داشته باشید:
تفکر برای یادگیری
تفکر در پروژۀ یادگیری نهتنها تلاشهای دیگر شما را مؤثرتر میکند، همچنین مسئولیتپذیریتان را تا حد زیادی افزایش میدهد؛ شما را قادر میسازد تا فعالیتهای خود را برنامهریزی نموده و هدفگذاری کنید و این راهی عالی برای ایجاد انگیزه و تمرکز است. بدون داشتن یک نقشۀ راه روشن، گمشدن در بین هزاران پروژۀ مختلفی که میخواهید و میتوانید یاد بگیرید آسان است؛ بنابراین در ابتدا کمی وقت بگذارید تا به توضیح جامعی برای از موضوع برسید و از خودتان بپرسید: چه چیزی را میخواهم یاد بگیرم؟
تحقیقات برای یادگیری
اما اگر همهچیز جدید و ناملموس باشد چگونه میتوانید پروژۀ خود را تعریف کنید؟ اینجاست که تحقیقات و بهاصطلاح، یادگیری ماورایی وارد میشود. به یادگیری ماورایی بهعنوان یک سرمایهگذاری اولیه در زمان فکر کنید که تمام فعالیتهای یادگیری دیگر شما را کارآمدتر میکند. در این مرحله، هدف شما این است که بفهمید:
دقیقاً چه چیزی را میخواهید یاد بگیرید و هدف شما از این پروژه چیست؟ آیا برای نوشتن مقاله علمی تلاش میکنید؟ یا میخواهید یک وبسایت طراحی کنید؟ سعی کنید تا حد ممکن دقیق شرح دهید. شما احتمالاً نمیخواهید فقط HTML را بدانید، بلکه میخواهید کاری را با آن انجام دهید. تحقیق کنید و بیاموزید که دیگران از چه راهبردها، روشها و آموزههایی برای رسیدن به این هدف استفاده میکنند؟ |
از کدام روش برای پروژه آموزشی یادگیری خود استفاده خواهید کرد؟
هنگامیکه تحقیقات خود را انجام دادید و ایدۀ بهتری از اهداف خود و نحوه رسیدن به آن پیدا کردید، زمان آن است که جزئیات پروژه را برنامهریزی کنید. ایجاد یک جدول زمانی کلی، برای پروژۀ شما بسیار مهم است. محدودیت زمانی، نظم و انضباط شما را افزایش میدهد و به شما کمک میکند از انجام تعهدات مختلف اجتناب کنید.
اگر مطمئن نیستید که چقدر زمان میبرد، نگران نباشید. با کمی تحقیق، میتوانید اولین تخمین را به دست آورید و پس از تکمیل یک یا دو پروژۀ یادگیری ماورایی، در برنامهریزی (و اجرا) بهتر و بهتر خواهید شد. بنابراین میفهمید که دقیقاً چه چیزی را و چگونه باید برنامهریزی کنید؟ و برای خود روشن کنید که «تا چه زمانی قصد دارید پروژه خود را تکمیل کنید؟» و «هر روز چقدر زمان برای انجام آن در نظر میگیرید».
برنامهریزی برای یادگیری
نقاط عطف کوچکتر را بهعنوان یک قاعدۀ کلی، برای هدف در نظر داشته باشید که یک نقطه عطف برای تقریباً 2 تا 4 هفته از مدتزمان پروژه میتواند در نظر گرفته شود. شما میتوانید بیشتر از این را میتوانید مد نظر داشته باشید، اما نباید کمتر از آن باشد. هنگامیکه نقاط عطف خود را به دست آوردید، تکالیف یا رویدادهای ثابتی را که در طول پروژۀ یادگیری ماورایی شما اتفاق میافتد، را شناسایی کنید. آیا نیاز به قبولی در آزمون در زمان خاصی دارید؛ یا رویدادهای برنامهریزیشدهی مهمی در برنامهتان وجود دارد؟
در نهایت، برنامۀ روزانۀ خود را طراحی کنید و سپس تقویمتان را چک کنید و بازههای زمانی را که هر هفته برای پروژۀ آموزشی خود در نظر گرفتهاید بررسی کنید. دو راه برای نزدیک شدن به این موضوع وجود دارد: شما میتوانید یک خروجی ثابت مثلاً «من باید 15 صفحه بخوانم و 2 تمرین در روز انجام دهم» یا یک ورودی ثابت «من باید 2 ساعت روی آن کار کنم» انتخاب کنید.
2. یادگیری مؤثر: چگونه بهتر یاد بگیریم؟
اکنون که برنامهای برای پروژۀ یادگیری ماورایی خود طراحی کردهاید، زمان آن رسیده است که اجرای آن را آغاز کنید. جزئیات همیشه به هدف شما بستگی دارند، اما برخی از دستورالعملهای کلی وجود دارد که باید مطمئن شوید از زمان یادگیری خود بیشترین بهره را میبرید. بههرحال، هیچچیز ناامیدکنندهتر از صرف ساعتها برای مطالعۀ بدونِ مشاهدۀ هیچ پیشرفتِ ملموسی نیست. از این امر سخت اجتناب کنید.
تصورات غلط عمدتاً از نحوۀ ارائۀ اطلاعات به ما و از آموزشهای رسمی ناشی میشود. کتابها، ارائهها و مقالهها به ما راهکارهایی میدهند و راهی را نشان میدهند که شاید به بیراهه برسد… به ما گفته میشود «اینها را بدانید… اینها را بخوانید… اینها درستتراند… اینها اصلاند…»؛ اما این روش کارآمدی برای یادگیری نیست. با این سیستم، ما چیز زیادی یاد نخواهیم گرفت و اطلاعات درستی دریافت نخواهیم کرد. ما باید اطلاعات درست را، با تحقیق درست، و با بینش درست برای یادگیری و برنامهریزی کنار هم داشته باشیم. ما باید در پروژۀ یادگیری، به یاد داشته باشیم که مهمترین موضوع، فهم محتوای مطلب است.
در همین راستا، طی یک تحقیق و پژوهشی برای یادگیری، دانش آموزان مدرسهای را به چهار گروه تقسیم کردند: گروه اول اجازه داشتند یکبار مطالب را بخواند، گروه دوم، مطالب را تا چهار بار خواندند، سومین گروه، پس از یکبار خواندن، نقشۀ ذهنی ایجاد کردند و گروه چهارم سعی نمودند محتوای مطالب را به خاطر بیاورند. گروه چهارم با اختلاف زیادی از همه گروهها پیشی گرفت. |
پس دیدیم که تلاش برای به خاطر سپردن مطالبی که خواندهایم مؤثرتر از سه بار خواندن مجدد مطالب بود. بهاصطلاح تمرین فعال، کلید یادگیری مؤثر است. مطمئناً برای آشنایی با موضوعی باید یک کتاب بخوانید یا یک سخنرانی تماشا کنید؛ اما این قرار گرفتن در معرض اطلاعات جدید را با فرآیند یادگیری واقعی آن اشتباه نگیرید. این برای پروژۀ فراآموزی شما چه معنایی دارد؟ معنایش این است که یادگیری غیرفعال را برای تمرین فعال کنار بگذارید. بهجای خواندن مجدد یادداشتهای خود، به سؤالات پاسخ دهید و مشکلات تمرینهای گذشته را بررسی کنید.
تئوریهای خاکستری یادگیری
یک مشکل مرتبط اما کمی متفاوت زمانی رخ میدهد که ما بیشتر پیشرفت یادگیری خود را بر نظریهای که در ورای موضوعات قرار دارد متمرکز میکنیم. بازهم، این روشی برای مطالعه است که برای ما آشناست؛ اما مشکل این است که ما (معمولاً) نمیخواهیم دانش نظری جمعآوری کنیم. هدف ما انجام کاری در دنیای واقعی و بهصورت عملی است. شاید، برنامه اصلی و عینی شما این است که «یک کتاب درسی را سریعتر بخوانید، بهتر بیاموزید و اطلاعات مهم را جمعآوری کنید»، یا هم شاید «برنامهنویسی یک وبسایت» یا «کدگذاری یک برنامۀ کاربردی». البته حواستان باشد که این به آن معنا نیست که شما پیشینۀ نظری پروژۀ فراآموزشی را که انتخاب کردهاید نادیده بگیرید و یکراست وارد آزمایش و تجربه شوید؛ اما حتما ارزش آن را دارد که بدانید واقعاً به چه چیزی در یک پروژه نیاز دارید.
فعالیتهای یادگیری شما باید تا حد امکان با هدف مورد نظرتان مطابقت داشته باشند (اصطلاحاً تمرین مستقیم). این را در حین ترسیم پروژۀ یادگیری ماورایی خود در نظر داشته باشید و انرژی خود را برای چیزهایی که هیچ کاربردی برایتان ندارند، هدر ندهید. از مرحلۀ برنامهریزی به هدف خود نگاه کنید. چگونه میتوانید تمریناتی را طراحی کنید که تا حد امکان با آن هدف مطابقت داشته باشند؟ اگر میخواهید یک برنامۀ آیفون را کدنویسی کنید، کدنویسی برنامههای آیفون را مرتب تمرین کنید.
بازخورد و تمرین، لازمه موفقیت در یادگیری
اگر پروژه یادگیری ماورایی خود را حول محور تمرین مستقیم و تمرین فعال طراحی میکنید، در این صورت 80% درست عمل کردهاید. 20٪ آخر چندان مهم نیستند، اما میتوانند به شما کمک کنند تا واقعاً از سایر فعالیتهای خود استفاده کنید. بازخورد بهسادگی فرآیند مقایسۀ نتایج شما با نتایج دلخواه است. از نظر تئوری آسان به نظر میرسد، اما در واقع میتواند بسیار سخت باشد. بازخورد خوب این است: تا حد امکان سریع باشد و نقاط ضعف را بهوضوح شناسایی کند.
یادتان باشد اگر در حال انجام تستهای چندگزینهای هستید و تنها چیزی که در پایان مهم است، کسب یک نمره قبولی نهایی است، این به معنای بازخورد فوریست و به میزان تمرین شما مرتبط میشود، اما با این روش نمیتوانید نقاط ضعف خود را شناسایی نموده و درک درستی از مطلب را در حافظه نگه دارید. برای کوتاهمدت، بله، اما برا یادگیری، چنین بازخوردی بیفایده است. حتی بدتر از آن، میتواند بهطور فعال مضر باشد. بازخورد ضعیف میتواند این توهم را ایجاد کند که پروژه یادگیری ماورایی شما بهدرستی طراحی شده است و بنابراین میتواند شما را از جستجوی بازخورد خوب باز دارد. هنگام انجام پروژه یادگیری ماورایی خود، همیشه بازخوردهای موجود را زیر سؤال ببرید و از خودتان بپرسید: آیا این واقعاً به من کمک میکند؟ چگونه میتوانم بازخورد بهتر و مرتبطتری دریافت کنم؟
اگر فقط برای محصول کلی، بازخورد دریافت کنید، مشخصکردن مشکلات خاص شما دشوار میشود. بازخورد در سطح بالاتر لزوماً برخی از جزئیات را نادیده میگیرد. درصد خطای آن زیاد میشود، زیرا چندین زیرمجموعۀ مهارت را باهم ادغام مینماید. اینجا جایی است که باید واشکافی انجام شود.
کارهای بزرگتر را به اجزای کوچک تقسیم کرده و آنها را بهصورت مجزا تمرین کنید. این نهتنها ارتباط بازخورد را افزایش میدهد، بلکه باعث میشود مهارتهای خود را بدون تعهد زمانی جدی برای انجام کار، کامل آموزش دهید؛ همچنین باعث میشود مهارتهای خود را سریعتر بهبود دهید؛ زیرا میتوانید روی بزرگترین نقاط ضعف خود تمرکز نموده و بنابراین، بدینوسیله سودمندی حاشیهای تمرین خود را افزایش دادهاید. |
3. چگونه بیشتر از آنچه آموختهاید را به خاطر بسپارید
شما پروژۀ یادگیری ماورایی خود را برنامهریزی کردهاید و میدانید که چگونه بهطور مؤثر مطالعه کنید. بیایید مطمئن شویم که آنچه یاد میگیرید واقعاً میماند و شاهد پیشرفتهای بلندمدت هستید.
پیشگری از فراموشی بعد از یادگیری
متأسفانه، فراموشی یک جنبه اصلی از نحوۀ عملکرد مغز ما است. با گذشت زمان، ما کمتر و کمتر چیزهایی را به یاد میآوریم که زمانی در حافظه انبار کردهایم. بااینحال، راهی برای فراموشی وجود دارد: تکرار فاصله. با تکرار هرازگاهی موضوعاتی که مهم هستند، آنها را به حافظۀ بلندمدت خود انتقال میدهید. با این روش، نهتنها با الگوی معمول فراموشی مبارزه میکند بلکه با گذشت زمان، فواصل بین تکرارهای لازم برای زنده نگهداشتن حافظه، افزایش مییابد. هنگامیکه چند پروژۀ یادگیری ماورایی را تکمیل کردید، فقط بر روی جدیدترین پروژۀ خود تمرکز نکنید. هر از چند گاهی به عقب برگردید و چیزهایی را که قبلاً آموختهاید را مرور کنید.
تسلط واقعی بر مطلبی که یاد گرفتیم
با هر پروژه یادگیری ماورایی، یک مهارت جدید را یاد خواهید گرفت و آن را به کارنامۀ موجود خود اضافه میکنید؛ بدینوسیله، با کنار هم قراردادن هر قطعه از پازل، درک شما از تصویرِ بزرگتر نیز افزایش مییابد. اگر دائماً به دنبال اتصال نقاط و مقایسه از یک پروژه به پروژۀ دیگر هستید، شهود شما سر به فلک خواهد کشید و نتایج یادگیری شما بهمراتب بیشتر از بخشهای جداگانه خواهد بود. برای انجام این کار، بهطور منظم درسها و بینشها را از پروژههای خاص پیگیری کنید تا تبدیل به انباری از دانش شوید.
تصور کنید که یک توسعهدهنده وب هستید و میتوانید با React یا Bootstrap خوب کار کنید و درک دقیقی از فناوریهای زیربنایی (جاوا اسکریپت و CSS) دارید. هر ذره اطلاعاتی که در مورد فناوری زیربنایی دارید، توانایی شما برای نوآوری را تا حد زیادی تقویت میکند. عادت کنید همیشه نقاط را بههم وصل کنید و تصویر بزرگتری بسازید.
جمعبندی موضوع یادگیری چیست و چگونه مطالب را سریعتر بیاموزیمآغاز پروژۀ یادگیری
یادگیری موثر
بیشتر از آنچه آموختهاید را به خاطر بسپارید
|
و در پایان، یادمان باشد عادات یادگیری خوب میتواند به حفظ دانش بلندمدت شما کمک بسیار مهمی باشد.