رد پای مافیا در گرانی کاغذ
گرانی کاغذ؛ بیتدبیری مسئولین، مافیا و یا دستهای پشت پرده
چند روزی است دلار به ثباتی موقت رسیده است و به تبع آن بسیاری دیگر از اجناس یا افت قیمت داشتند و یا با خواب تب دلار، ثباتی موقت گرفتند.اما آنچه در بازار کاغذ و حوزۀ نشر رخ میدهد شبیه به هیچ معادلهای از ساختار اقتصاد ایران نیست. قیمت کاغذ بهصورت کاملاً افسارگسیختهای رشد داشته است تا جایی که فقط در بازۀ زمانی 26 ساعت (ساعت ده صبح 30 مهر تا ساعت 12 ظهر دوم آبان) رشد قیمت از بندی 15 هزار تومان فراتر رفته است و اینبار تب دلار به تب کاغذ تبدیل شده است.
ناشران حیران و سرگردان در بازار ظهیرالاسلام، از آن مغازه به این مغازه؛ ولی حتی با قیمت 165000 تومان هم کاغذی پیدا نمیشود (کاغذ تحریر 90*60). هر فروشنده یک محتکر شده است و هر مغازه یک انبار. این در حالی است که دلار در یک بازۀ زمانی کوتاه سقوط قیمتی قابل توجه داشته و در همان روزهای اوج قیمت دلار، کاغذ 60*90 اندونزی بندی 12700 تا 130000 هزار تومان خرید و فروش میشده است. رشد 35000 تومانی درست در زمانی که قیمت دلار پس از کاهش محسوسی به ثباتی نسبی رسیده است، واقعاً حیرتآور است.
در بازار کاغذ چه خبر شده است؟؟ چه دستهای آلودهای پشت پردۀ این ماجرا کمین کردهاند؟ چه کسی و یا کسانی مسئول این بیتدبیری عجیب هستند؟ چرا هیچکس پاسخگوی این وضعیت نیست؟ مسئولین محترم به خواب رفتهاند یا خود را به خواب زدهاند؟
ببینید عزیزان رئیس و رؤسا: به نظر من دوران ژستگرفتن مدیریتی و وزارتی تمام شده است: امروز ما در وضعیت جنگی بهسر میبریم… آقای وزیر محترم ارشاد؛ اگر مرد جنگی لطفاً و لطفاً و لطفاً از خواب بیدار شو و لباس رزم بپوش، به میدان بیا و بجنگ! بجنگ! و اگر نیستی میدان را برای فرماندهای قدرتمندتر و شجاعتر خالی کن… چراکه چنان که از حال زار فرهنگ مشهود است انگار در جریان امور نیستید…
آیا میدانید بر سر کتاب چه آمده است؟؟؟ میدانید؟؟؟ نه، نمیدانید؛ اصلا نمیدانید…
چون اصولاً شما یک مدیر هستید و وظیفۀ اصلیِ مدیران امروزی، از این جلسه به آن جلسه رفتن، از آن سخنرانی به این سخنرانی و از این افتتاحیه به آن افتتاحیه رفتن است. جنگ را سربازان اداره میکنند؛ آره تنها سربازان میمانند، تنها سربازان میجنگند و تنها سربازان میمیرند… و امروز از بیتدبیری شما فرماندههای جنگی؛ ما سربازانیم که در خون میغلطیم و در خون میمیریم…
کتاب است که میمیرد؛ جهت استحضار آقای وزیر محترم و مسئولین عزیز: وقتی یک مملکت ویران میشود که فرهنگ آن را ویران کنند و وقتی فرهنگ ویران میشود که مردمش کتاب نخوانند و یا نتوانند بخوانند؛ و امروز آغاز ویرانی است؛ ما سربازان در میدان رزم تا آخرین نفسها میجنگیم و تا آخرین نفرها میمیریم؛ باشد که شما فرماندهان محترم در خوابهای خرگوشی کابوسهای رنگی ببینند…
امروز آغاز سال تحصیلی است
بابا آب داد…
بابا نان داد…